دوتا ترانه
با دوتا ترانه اومدم ...امیدوارم مورد پسند واقع بشه!!!
غزلبهونه
ای غزلبهونه ی چشمای خیس
بیا اسمتو رو قلبم بنویس
می خوام از هر نفست جاری بشم
کسی مث تو تو دنیا دیگه نیس
حالا که نوبت رفتنه منه
داره بارون به تنم دس می زنه
از تو و روزای رفتمون فقط
یه سبد ترانه همراه منه
دیگه پنجره دل از من می بره
جاده می خواد قدمامو بشمره
کاش یکی بیاد منو پیدا کنه
این دل تنها به دردش بخوره.....
هر دومون خیلی کمیم
تو شلوغیه زمین
مادوتا مث همیم
واسه ی یکی شدن
هردومون خیلی کمیم
هردو از جنس شبیم
هردوتیره ایم و تار
تو سراب دلمون
نداریم فصل بهار
دسّمون نمی رسه
حتی به یه روزنه
کی شبو از دلمون
می تونه پس بزنه
دوتا زندونی دارن
توقفس دق می کنن
پشت میله ها چه جور
همو عاشق می کنن؟!